اهمیت حفظ قرآن کریم

Posted by

 (بخش اول)

 jqk quran (11)

سفارش‌ها و توصیه‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره قرآن و ویژگی‌های منحصر به فرد قرآن باعث شد تا قرآن در سراسر زندگی مردم راه یابد، به ویژه اینکه مسلمانان در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کتابی غیر از قرآن نداشتند و قرائت و حفظ و تعلیم اختصاص به آن داشت.
حفظ قرآن حتی بعد از پیدایش صنعت چاپ هم موقعیت و جایگاه خود را حفظ کرد و همواره به عنوان یک سنت و عبادت بزرگ، در میان مسلمین مطرح بود.

قرآن نیز به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد حفظ و یادآوری قرآن در یک جا توصیه کرده است.
و اذکرن ما یتلی فی بیوتکنّ من آیات الله و الحکمه انّ الله کان لطیفاً خبیراً.[۱]
« آنچه از آیات الهی و حکمت که در خانه‌های شما تلاوت می‌شود را به خاطر بسپارید، همانا خداوند نسبت به شما لطف دارد و هم از اعمال شما و کردارتان باخبر و آگاه است.»
طبق نظر عده‌ای از مفسرین منظور از ذکر در این آیه به معنی حفظ و به خاطر سپردن است، که خداوند بعد از وظایف متعددی که به همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گوشزد می‌کند به آنان توصیه می‌کند که آیات قرآن را حفظ کنید تا به واسطه آن (قرآن) پیام قرآن را فرا بگیرید.[۲]
پیامبر اسلام در چهل سالگی به مقام نبوت رسید و قرآن در بیست و سه سال بر قلب مبارک وی فرود آمد، در این مدت، صحابه به سفارش آن حضرت در نگهداری آیات الهی می‌کوشیدند، آنان آیات را بر پوست و استخوان‌های شانه و دنده حیوانات، ‌چوب‌های درخت خرما و سنگ‌های سفید پهن، کاغذ و پاره می‌نگاشتند و برای برخورداری از پاداش معنوی آن حفظ می‌کردند و به خاطر می‌سپردند.
حفظ قرآن از روزهای نخستین نزول وحی آغاز شد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خود نخستین حافظ قرآن به شمار می‌رفت برای فرا گرفتن و از خاطر نبردن آن بسیار تلاش و کوشش می‌کرد:
ابن عباس می‌گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سبب عشق شدیدی که به دریافت و حفظ قرآن داشت هنگامی که پیک وحی آیات را بر او می‌خواند، همراه وی زبانش را حرکت می‌داد و شتاب می‌کرد تا آنچه می‌شنود را فراموش نکند، خداوند او را از این کار باز داشت و فرمود: ما آن را برایت جمع می‌کنیم.
«انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون»[۳]
«ما قرآن را نازل کردیم و خود نیز از آن محافظت می‌کنیم.»
حضرت برای اطمینان کامل از محفوظات خویش آنها را بر فرشته وحی عرضه می‌کرد.[۴]
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در نماز و هر فرصتی که پیش می‌آمد، قرآن را با صدای بلند می‌خواند و صحابه نیز همراه وی به فراگیری و حفظ آن می‌پرداختند.
ابن مسعود می‌گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به من فرمود: از آیات قرآن برایم تلاوت کن! گفتم: قرآن بر شما نازل شده من آن را بخوانم؟
فرمود: آری، دوست دارم قرآن را از دیگری نیز بشنوم.
من سوره ‌نساء را تلاوت کردم تا رسیدم به آیه چهل و یکم و آن را نیز خواندم:
فکیف اذا جئنا من کلّ امّه بشهید و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً
« پس چگونه است، آن روز که برای هر امتی گواهی (از خودشان) بیاوریم و تو را نیز بر آنان (مسلمان) گواه آوریم؟»
اشک از چشمان حضرت جاری شد و فرمود: برای من کافی است.[۵]
اصحاب و یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که او را بسیار دوست می‌داشتند و برای رضایت و خشنودی وی از جان و مال خویش می‌گذشتند،[۶] آنان وقتی آیه یا سوره‌ای را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌شنیدند، چندین بار به حضرت مراجعه کرده، آنچه به خاطر سپرده بودند را بر وی عرضه می‌کردند تا حفظ آنها را تأیید و تقریر نماید.
در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیاری از اصحاب، حافظ سوره‌هایی از قرآن بودند و شمار کسانی که آیاتی از قرآن را از حفظ نباشند بسیار اندک بود.
عباده بن صامت می‌گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هر مرد مهاجر را به یکی از ما می‌سپرد تا به وی قرآن بیاموزیم، در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تلاوت قرآن چنان بلند بود که حضرت دستور داد صداها را پایین آورند تا موجب اشتباه نگردد، گاهی اهتمام در حفظ قرآن چنان بالا می‌گرفت که برای اسقاط یا ثبت یک حرف میان صحابه نزاع و درگیری پیش می‌آمد.[۷]
تعداد حافظان قرآن بسیار بود، و بنابر یک نقلی لااقل ۱۴۰ نفر در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حافظ قرآن بودند گرچه جمعی از آنها از شهرت و اعتبار بیشتری برخوردار بودند.
سیوطی می‌نویسد: چند تن از صحابه که به تعلیم قرائت قرآن و حفظ آن شهرت داشتند عبارتند از: علی (علیه السلام)، ابیّ بن کعب، زید بن ثابت، ابو الدرداء، عبدالله بن مسعود و ابو مسعود اشعری.
در آن عصر، زنان نیز پا به پای مردان در عرصه تلاوت و حفظ قرآن تلاش می‌کردند، چنانکه نام‌های برخی از آنها مثل: ام‌سلمه، ام‌ورقه[۸] بنت عبدالله بن حارث نیز در میان حافظان به چشم می‌خورد.[۹]
——————————————————————————–
[۱] . احزاب/۳۴.
[۲] . مقتضیات الدرر، ج۸، ص۳۰۰؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۳۱؛ تقرب القرآن، ج۲۲، ص۱۴؛ تفسیر جدید، ج۵، ص۴۲۶.
[۳] . حجر/۹.
[۴] . مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۹۷.
[۵] . تاریخ قرآن، ص۲۳۳.
[۶] . در حادثه حدیبیه، چهارمین و آخرین نماینده قریش (عروه بن مسعود ثقفی) برای گفتگو نزد پیامبر آمد. او هنگام مذاکره به ساحت حضرت جسارت کرد، او این طور وانمود می‌کرد که یاران حضرت در آینده وی را رها می‌کنند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اینکه پاسخی دندان شکن به تهدید عروه دهد، برخواست و وضو گرفت، عروه با چشم خود دید که یاران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذاشتند، قطره‌ای از آب وضوی او به زمین بریزید.
بنابراین به محفل قریش رفت، جریان ملاقات و هدف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به سران قریش رسانید و گفت: من شاهان بزرگ را دیده‌ام، قدرت‌های بزرگی مانند قدرت کسرا، قیصر روم و سلطان حبشه را مشاهده کرده‌ام، ولی موقعیت هیچ کدام مانند محمد نبود، من با دیدگان خود دیدم که یارانش نگذاشتند، قطره آبی از وضوی او به زمین بریزد و برای تبرک آن را تقسیم کردند،‌اگر مویی از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بیفتد، بی‌درنگ آن را بر می‌دارند. (فروغ ابدیت، ج۲، ص۱۸۸)
[۷] . البیان، آیت الله خویی، ص۲۷۴.
[۸] . ام ورقه در شمار زنانی بود که قرآن را حفظ می‌کرده است، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هر وقت او را می‌دید، او را شهیده می‌خواند. چون هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به جنگ بدر می‌رفت ام ورقه از ایشان پرسید: اجازه می‌دهی من هم بیایم تا زخمی‌ها را مداوا و بیماران را پرستاری کنم، شاید خداوند مرا نیز به فیض شهادت برساند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خدا شهادت را برای این فرد آماده کرده است، و او را شهیده نامید، سپس رو کرد به خانه خود باز گردد. ام ورقه سرانجام در زمان خلیفه دوم به دست غلام و کنیز خود کشته شد.
[۹] . الاتقان، ج۱، نوع ۲۰، ص۲۵۱.

***********
برگرفته شده از کتاب بهترین روش حفظ