حجت الاسلام والمسلمین محمد عالم زاده نوری، معاون تهذیب و تربیت حوزه های علمیه در جمع طلاب خادم قرآن در موسسه یاوران مهدی(عج) به تبیین نکاتی پیرامون قرآن پژوهی پرداخت.
متن کامل سخنان استاد عالم زاده نوری بدین شرح است:
در حدیث معروف نبوی آمده «خیرکم من تعلم القرآن و علّمه» این یکی از مشهورترین بیانات نبوی است که معمولا بر در و دیوار ادارات و نهادهای قرآنی نصب شده است. تصویر ما از این بیان شریف احتیاج به تکمیل دارد. در ماموریتی که خدای متعال برای پیامبران الهی در قرآن کریم ذکر کرده میفرماید: «پیامبران الهی یعلمهم الکتاب و الحکمه» یعنی معلمان قرآن بودند. بنابراین بزرگ معلمان قرآن در تاریخ پیامبران الهی هستند و در راس پیامبران الهی خود نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کارش تعلیم قرآن بود. پس «خیرکم من تعلم القرآن و علمه» اولا شامل پیغمبر اکرم میشود.
در روایتی از امام صادق علیه السلام ذیل آیه ۱۲۱ سوره بقره (الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته) نقل شده که فرمودند «یرتّلون آیاته و یتفقّهون به و یعملون بأحکامه و یرجون وعده و یخافون وعیده و یعتبرون بقصصه و یأتمرون بأوامره و ینتهون بنواهیه. ما هو والله حفظ آیاته و درس حروفه و تلاوه سوره و درس أعشاره و أخماسه. حفظوا حروفه و أضاعوا حدوده، و إنّما هو تدبّر آیاته و العمل بأحکامه، قال الله تعالی: ﴿کتاب أنزلناه إلیک مبارک لیدّبّروا آیاته)»؛ در این آیه شریفه خداوند متعال می فرماید که آن کسانی که کتاب آسمانی به آنها دادهایم و آن را آنچنان که شایسته آن است می خوانند و حق تلاوت را ادا می کنند آنها مومنان واقعی هستند.
امام صادق علیه السلام ذیل این آیه می فرمایند که مراد از حق تلاوت که مومنان واقعی باید تلاوت حقیقی داشته باشند یا حق تلاوت را ادا کنند این است که آیات آن را به ترتیل بخوانند و در معانی اش دقت کنند و به احکام قرآن عمل کنند به وعدههای قرآن کریم امید داشته باشند و از وعیدها و تهدیدهایی که خدای متعال در قرآن بیان کرده می ترسند و از قصههای قرآن کریم عبرت می گیرند و اوامری را که خدای متعال در قرآن آورده می پذیرند و از نواهی پرهیز می کنند بعد فرمودند بخدا قسم مراد از حق تلاوت این نیست که آیات قرآن را حفظ کنید حروف قرآن را درس بگیرید. سورههای قرآن را همینطوری بخوانید و اعشار و اخماس قرآن را بلد باشید یعنی مثلا تقسیمبندیهای قرآن که چند حزب است و چند سوره و جزء دارد حفظ کنید! یک عده هستند که این ظواهر قرآن را حفظ کردند اما حدود قرآن را ضایع کردند.
گاهی این تعلیم و تعلم قرآن به مراتب پایین تعلیم و تعلم انصراف پیدا می کند یعنی اگر پیغمبر فرمودند «خیرکم من تعلم القرآن و علمه» در ذهنها ابتدائا میآید که جلسه قرآنی داشته باشیم یک استادی مخارج حروف و قواعد تجوید و اینها را یاد می دهد. این درست است ولی کامل نیست این استاد در سطح خودش معلم قرآن است. اما یک سطح معلم قرآن هم پیغمبر اکرم است؛ آن هم درست است و این مراتب، باید در نظر گرفته شود.
هر چه مرتبه بالاتر باشد این حکم «خیرکم» بیشتر در باره آن جاری می شود. بر این اساس یک سوال میکنیم: اگر شما مدیر یک مجموعه فرهنگی باشید بخواهید فقط یک برنامه اجرا کنید مثل فرض کنید که تنها امکان برگزاری یک برنامه را دارید. اگر امر شما دائر باشد که مثلا محفل تلاوت قرآن برگزار کنید یا مطالعه آثار مقام رهبری را، شما کدام را انتخاب می کنید؟ طبق فرمایش پیغمبر اکرم «خیرکم من تعلم القران و علمه» کدام را باید انتخاب کرد؟ بیانات حضرت آقا را . چرا؟ به خاطر اینکه تمام بیانات حضرت آقا تفسیر قرآن کریم است. گاهی ما فریب میخوریم . اگر کتابی رویش نوشته باشد «تفسیر القرآن الکریم» میگوییم این تفسیر است اما اگر روی جلدش نوشته باشد عدل الهی فکر میکنیم این تفسیر قرآن نیست! در حالی که تمام آثار شهید مطهری و مقام رهبری تفسیر قرآن است. فقط روی جلدش ننوشته تفسیر القرآن الکریم؛ بنابراین اگر فرض کنیم که امر دائر شد «خیرکم من تعلم القرآن و علمه» در مراتب بالاتر جاری تر است.
البته می دانیم برای عبور به مراحل بالای استفاده از قرآن باید از همین ظاهر شروع کنیم؛ همین جلسات خانگی تلاوت قرآن و همین محافل تلاوت که در مساجد و مدارس و اجتماعات مومنان برگزار می¬شود همینها دریچهای باز می کند به مراحل بالا. ولی اصحاب قرآن باید این را درک کنند که ارتباط با قرآن مراتب دارد یک مرتبه نازل، ارتباط با ظاهر قرآن کریم است و یک مرتبه بالاتر تفسیر قرآن است. تفسیر قرآن هم یعنی کتابهای عالمان دین مانند رهبر انقلاب. کتاب طرح کلی، انسان ۲۵۰ ساله و مانند آن ما را به حقیقت قرآن کریم نزدیکتر میکند. یعنی اگر قرار باشد معلم قرآن پیدا بکنیم یک معلم قرآن پیغمبر اکرم است یک معلم قرآن کسی است که تلاوت قرآن و صوت و لحن و قرائت یاد می دهد یک معلم قرآن هم آقا و شهید مطهری است.
با این بیان در واقع توجه کردیم که فرمایش پیغمبر اکرم و ائمه اطهار علیه السلام را به صورت کامل و مبسوط باید درک کنیم و نگاههای تک جانبه خوب نیست.
نکته دوم یک آسیب شناسی است. طلبههای خوب در کسوت عالمان دین دو قسماند؛ یک دسته میگویند ما این همه در حوزه درس خواندیم و وامدار امام زمان علیه السلام هستیم باید کارهای خوبی انجام دهیم مثلا قرآن درس بدهیم احادیث اهل بیت را بیان کنیم سخنرانی بکنیم کتاب بنویسیم در فلان همایش مطلب ارائه بدهیم و مانند آن. طبیعی است که همه کارهای طلبگی کارهای خوب و مفید و مثبت و مغتنمی است. و طلبه به عنوان طلبه غیر از کار خوب کار دیگری نمیتواند بکند. ولی اینجا یک کمبود وجود دارد. این عالم دین در حوزه علمیه همه کارهایش مفید و مثبت است اما هیچ ربطی به شرایط امروز جامعه و نیازهای امت اسلامی در این عصر و تاریخ و جغرافیا ندارد. کارهای گردی است که آن را در هر کجای تاریخ قرار بدهی خوب است؛ کلا خوب است مثلا این سخنرانی را شما ببرید ۲۰۰ سال پیش بار بگذارید جواب می دهد دویست سال بعد هم بار بگذارید باز هم جواب می دهد! خیلی کار خوبی است اما هیچ ربطی به امروز جامعه ندارد! این یک سبک.
نوع دوم از عالمان و حوزویان کسانی هستند که این درسی را که در حوزه خواندند و سرمایهای را که در دستگاه امام زمان علیه السلام جمع کردند یعنی این قرآن و حدیث و معلومات مرتبط با معارف دینی را ناظر به نیاز عینی جامعه و مسئلههای واقعی امت اسلامی به کار می گیرند این یک چیز دیگر است. حرف گردی که همه جای تاریخ بشود گفت خوب است ولی در کنار آن و چه بسا مهمتر از آن حرفی است که مال این مخاطب و این زمان و مکان و نقطه تاریخ است و یک مسئله واقعی را حل می کند.
آسیب شناسی که در فعالیتهای قرآنی وجود دارد این است که اصحاب قرآن کریم تبدیل شوند به یک موجودات مفید مثبت جذاب جالب ولی گرد و ژلهای که هیچ ربطی به مسئلههای امروز جامعه ما نداشته باشند. این اساتیدی که مهارتهای آوایی دارند و در عرصه قرآن کریم هنرنمایی میکنند خیلی خدمت می کنند به فرهنگ قرآنی و من دستبوس همه قاریان و حافظان و حاملان و خادمان و خدمتگزاران قرآن کریم هستم اما این باید تکمیل شود تکمیلش به این است که از قرآن کریم برای امروز خودمان و برای زندگی خودمان بهره بگیریم. قرآن صرفا یک کتاب مقدس نباشد؛ کلیدواژه کتاب مقدس را تبدیل کنیم به کتاب گره گشا و پاسخگو که مسئلههای عینی جامعه ما را حل میکند.
احوال بعضی از ما چنین است که صبح بعد از نماز چند آیه قرآن کریم از باب تیمن و تبرک میخوانیم و بعد آن را روی طاقچه میگذاریم. روی طاقچه خانهمان و روی طاقچه وجودمان. بعد به زندگی مان میپردازیم. بقیه زندگی ما هم هیچ ربطی به قرآن ندارد و هیچ بهرهای از قرآن نمیبرد. اگر با مشکلی هم مواجه می¬شویم برای حل آن کارگروه تشکیل می دهیم! کاری به قرآن نداریم!
مگر نفرمودند «اِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ، کَقِطَعِ الَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ» مگر ما نباید در مسئلههای بغرنج زندگی سراغ قرآن بیاییم؟ آیا واقعا اینطور است و قرآن کتاب پاسخگو و کتاب کارگشا و گره گشای زندگی است؟ یا قرآن صرفا یک کتاب مقدس است؟
ما در رویکردمان به قرآن و استفاده از قرآن آرام آرام باید قرآن را جدیتر تلقی کنیم و به سراغ معلمان قرآن برویم. معلمان قرآن چه کسانی هستند؟ امام راحل. رهبر انقلاب، شهید مطهری و مانند آنها. ما به خاطر معاصرت با این بزرگان، عظمت این مردان الهی بزرگ را درک نمی کنیم. اینها بزرگ معلمان تاریخ مکتب تشیع هستند یعنی تمام آثار امام و تمام آثار رهبر انقلاب بدون استثنا تفسیر قرآن است.
با همین قرآن کریم امام انقلاب کرد و پوزه مستکبران را به خاک مالید با همین قرآن کریم آقا سی و خوردهای سال راه امام را ادامه می دهد و پرچم تشیع را در عالم بلند نگه داشته است. اندیشمندان و متفکران بزرگ انقلاب اسلامی مانند شهید بهشتی شهید مطهری استاد مصباح علامه طباطبایی و مرحوم شهید صدر تمام آثارشان تفسیر قرآن است. ما گاهی می خواهیم تفسیر قرآن بخوانیم منتظریم یک کتاب پیدا کنیم که رویش نوشته باشد «تفسیر القرآن الکریم» این برای اصحاب قرآن کم و نوعی ظاهربینی است.
در مقام تفسیر قرآن و تعلیم قرآن مراتب طولی را در یک نگاه تشکیکی در نظر بگیریم. استاد روخوانی و تجوید معلم قرآن است. آقای قرائتی هم معلم قرآن و بزرگ خادم قرآن است و مشمول همان «خیرکم من تعلم القرآن و علمه» میشود.
علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی هم معلم قرآن هستند. پیامبر اکرم هم معلم قرآن است. حکایت تدبر هم همین است. این جریان تدبر که اخیرا ترویج میشود توسط اساتید بسیار دلسوز و ارزشمند جریان تعلیم قرآن است؛ اما مرحلهای از تدبر در قرآن هم در تفسیر المیزان و تفسیر تسنیم وجود دارد که مرتبه اعلای تدبر به شمار میرود. نظیر دو نفر غواص که یکی غواص سطح است و مثلا چند متر پایین میرود و یکی هم غواص عمق است. کسی که غواص عمق است گوهرهایی را به دست میآورد که برای غواص سطح امکان پذیر نیست.
ارزش را باید متناسب با توانمندی فهمید. غواص عمق قرآن، علامه طباطبایی و امام است. دیگران هم غواص هستند و ارزش خودشان را دارند. هر کس به هر طریقی به قرآن خدمت می کند و در مسیر قرآن گام برمی دارد عند الله ماجور است. از آن کسی که در محیط خانه خودش یک جلسه قرآن برگزار می¬کند و بچهها و نوههایش را جمع می کند و به آنها قرآن میآموزد تا آن کسی که عمیقترین معارف الهی قرآن را عرضه می¬کند همه اینها دارند خدمت می کنند این را در یک مدل هرمی و لایه لایه باید ترسیم بکنیم و به دنبال این باشیم که بهرههای خود را از قرآن سطح به سطح و لایه به لایه افزایش دهیم. خدای متعال ان شاء الله به همه ما توفیق بدهد که خادمان و حاملان و عاملان به قرآن کریم باشیم و فردای قیامت در محضر پیغمبر اکرم شرمنده قرآن نشویم.