عالم ذر چیست؟

Posted by

«عالم ذر» یا «عالم میثاق»؛ عبارت از زمان، مرحله، صحنه، موطن و یا جهانى قبل این جهان است. که خداوند متعال تمام انسان‌هایى را که از صلب حضرت آدم(ع) می‌باشند. به صورت ذرّات ریزى خارج نموده ، و بعد از تعلّق ارواح به آن ذرات، از آنان میثاق و عهد بر ربوبیت خویش و نبوت انبیاى الهى و ولایت ائمه معصومین(ع) را أخذ فرموده است.

در این‌که این أخذ میثاق درجه عالمى و یا چه مرحله‌اى رخ داده و کیفیت آن چگونه بوده است. در ابتدا پاسخ روشنى از آیات قرآن کریم به دست نمی‌آوریم. روایات تشییع و تسنن هم با وجود کثرت، نتیجه قطعى و نهایى را به سادگى ارائه ننموده  و بدین خاطر، آرا و نظرات متفاوتى از سوى مفسرین و متکلمین و دانشمندان اسلامى پیرامون عالم ذر بیان گردیده است.

که در مجموع، آیات و روایاتى که پیرامون این عالم و میثاق، و خلقت و طینت انسان‌ها در دسترس می‌باشند. میدان وسیعى راحت بررسى و پژوهش فراهم آورده است،

ولى آنچه از مجموعه آیات و روایات و نظرات، نصیب ما می‌گردد. چنین است که ذات اقدس اله توفیق معاینه و شهود ربوبیت خویش را به تمام انسان‌ها عطا نموده و هر یک از آنان نوعى معرفت شهودى و حضورى به پروردگار خویش را داشته‌اند. هر چند ممکن است بر اثر اشتغالات، نسبت به این معرفت و شهود دچار غفلت و فراموشى بگردند.

ادله اثبات عالم ذر (یا عوالم ذر) مجموعه‌اى گرانبها از آیات و روایات می‌باشند. که با تدبر و جمع‌بندى آنها درهاى بسیارى به روى مشتاقان معارف الهى باز خواهد کرد.

علامه مجلسى(ره )، در جلد سوم بحارالانوار، اخبار زیادى راجع به طینت و عالم ذر و اخذ میثاق نقل نموده و خلاصه مضمون آن اخبار این است که: خداى تعالى از صلب حضرت آدم ابوالبشر ذرّیه او را تا روز قیامت به صورت ذرّ بیرون آورد؛ یعنى از خُردى و کوچکى مثل مورچه بودند، بعد ارواح آنها راتعلّق به این اجساد داد و در آن حال، کمال عقل و شعور و اراده و اختیار داشتند،

پس اخذ میثاق به وحدانیت خود و رسالت انبیاء(علیهم السّلام ) و ائمه هدى(علیهم السّلام) نمود. و فرمود: (الست بربکم) عده اى که اصحاب یمین بودند از روى اطاعت و رغبت گفتند((بلى )) و اقرار و تصدیق حق نمودند و مابقى که اصحاب شمال بودند. از روى کراهت و بى میلى((بلى)) گفتند، سپس امتحان فرمود آنها را به این که آتش ظاهر شد و امر شد داخل آتش شوید، اصحاب یمین داخل شدند و آتش بر آنها سرد گردید و مابقى اعراض نمودند و این امر امتحانى، تا سه مرتبه انجام گرفت .

 سه مسلک علما 

سه مسلک علما : در تحقیق معانى و بیان مراد از اخبار طینت و عالم ذر و اخذ میثاق، علما را سه مسلک است:

اول: مسلک اخباریّین است و گویند این اخبار از متشابهات است و ادراک حقیقت آنها از عقل و فهم ما دور و ایمان اجمالى به آنها کافى است و علم به آنها را باید به اهل بیت (علیهم السّلام) رجوع داد.

دوم: مسلک شیخ ‌مفید و سیدمرتضى و طبرسى صاحب مجمع البیان و مفسرین و اتباع ایشان علیهم الرحمه است. و ایشان اخبار طینت و آیات و اخبار اخذ میثاق را حمل بر کنایه و مجاز و استعاره نموده اند. به تفصیلى که در بحار و شرح کافى ذکر شده است. و نسبت به خصوص عالم ذر، شیخ مفید علیه الرحمه مى فرماید:

خبر صحیح آن این است که خداوند تعالى خارج فرمود: از پشت آدم ذرّیه او را مثل ذر و پر کرد افق را و آنها را سه قسم فرمود؛ بعضى نور بدون ظلمت و آنها برگزیدگان و پاکان از گناه از اولاد آدم بودند. و بعضى ظلمت بدون نور و آنها کفارند که هیچ طاعتى ندارند.

و بعضى نور و ظلمت و آنها اهل طاعت و معصیت اند از مؤمنین و غرض از اخراج ذریه آدم به صورت مزبور، براى این بود که خداوند خواست به آدم، کثرت نسل او را بشناساند و قدرت و سلطنت و عجایب خلقت خود را و آنچه را که بعد واقع مى شود به او بفهماند. و اما اخبارى که در آنهاست فرموده حق تعالى:(الست بربکم ) تا آخر و جواب آنها پس‍ اخبار آحاد است و اعتبارى به آنها نیست بلکه مى فرماید از مجعولات است.

سپس شیخ مفید آیه شریفه:

(وَ اِذْاَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلى اَنْفُسِهِمْ اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا اَنْ تَقُولُوا یَوْمَ القِیمَهِ اِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلینَ.(۱)

یعنى: ((به خاطر بیاور زمانى را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى دهیم چنین کرد براى این که در روز رستاخیز نگویید ما از این یعنى توحید غافل بودیم و از پیمان فطرى توحید، بى خبر بودیم.))

شیخ مفید

شیخ مفید فرموده این پیمان الهى از ذریه آدم به اینکه اقرار کنند به ربوبیت حضرت آفریدگارو توحیدش، همه آنها پذیرفتند، پیمان لفظى و نطقى نبوده و نیز تنها در زمان آدم ابوالبشر نبوده بلکه پیمانى است تکوینى که همراه آفرینش هر فردى از بشر بوده و هست؛ یعنى حس خداجویى و خداشناسى و استعداد و آمادگى براى حقیقت توحید در نهاد بشر همراه آفرینش او قرار داده است و این سرّ الهى در عقل انسانى به صورت یک حقیقت خودآگاه ودیعه گذاشته شده است .

بنابراین، همه افراد بشر داراى روح توحیدند و پرسشى که خداوند از آنها فرمود به زبان تکوین و آفرینش است و پاسخى که آنها داده اند نیز به همین زبان است و خلاصه این سؤ ال و جواب و پیمان مزبور، یک پیمان فطرى است که الا ن هم هر کس در درون جان خود آثار آن را مى یابد.

و حتى طبق تحقیقات روانشناسان اخیر، حس مذهبى یکى از احساسات اصیل روان ناخودآگاه انسانى است و همین حس است که بشر را در طول تاریخ به سوى خداشناسى هدایت نموده و هر انسان عاقلى به وجدان خود که رجوع کند مى فهمد او را آفریننده و پرورش دهنده اى است و نیز مى فهمد که رب او و رب تمام اجزاى جهان آفرینش، یکى است .

بچه سه – چهار ساله اگر به طورى که نفهمد چیزى جلویش بگذارید، پیش ‍ از آنکه دست به آن بزند به آورنده اش متوجه مى شود و به فطرت خود مى فهمد که هر پدیده اى، پدیدآورنده دارد. و براى پرسش و پاسخ فطرى، تکوینى، استعدادى و حالى در قرآن مجید و غیر آن مواردى است که نقل آنها براى محل مناسب ترى واگذار مى شود.

مى گویند در عالم ذرّ، ارواح قبول سعادت و شقاوت نمودند چنانچه اضطرارى بوده، ظلم است و هر گاه اختیارى بوده اگر عقلسوم: مسلک کثیرى از علماى متقدمین و متاخرین است که تمام اخبار وارده در باب طینت و عالم ذر و اخذ میثاق صحیح است و ظاهر آنها هم مراد است و منافات با هیچ اصلى و قاعده اى از اصول دین و قواعد عقلى ندارد.

لازمه این اخبار، تایید مذهب جبر است

لازمه این اخبار، تایید مذهب جبر است ؛ زیرا در عالم ذر، آنچه را شخص قبول کرده، اضطرارا بوده،اگر کسى چنین بگوید در جواب گوییم:

اولا: هر کس در آن عالم هرچه قبول نموده از روى اختیار و شعور بوده چنانکه قبلا ذکر شد، بلکه بعضى فرموده اند شعور و عقل براى هر کس در آن عالم بیشتر بوده تا این عالم .

 ثانیا: مفاد عده اى از اخبار وارده در مقام، این است که هر کس در عالم ذر هرچه قبول کرده مجبور و مضطر نیست که در این عالم مثل همان را قبول و عمل نماید، بلکه ممکن است در این عالم تغییر نماید؛

چنانچه در ذیل حدیثى که از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السّلام) مروى است مى فرماید: (و شرط فى ذلک البداء فیهم)؛ یعنى: (شرط فرمود پروردگار عالم بداء را در اصحاب شمال.)

یعنى کسانى که در آن عالم به سوء اختیار خود سرکشى و طغیان ورزیدند و جزء اصحاب شمال شدند، اگر در این عالم توبه و انابه نمایند و در تبعیت انبیا سعى نمایند، خداوند تغییر مى دهد و آنها را از اصحاب یمین قرار خواهد داد و چون قابل تغییر است در دعاهاى ماه مبارک رمضان و غیر آن وارد است:

(و ان کنت من الاشقیاء فامحنى من الاشقیاء واکتبنى من السعداء فانک قلت و قولک حق:

(یَمْحُواللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ)(۲).

و اما استعجاب از اینکه اگر عاقل بودند چگونه اقدام به زیان خود نمودند، گوییم این استعجاب بى مورد است، مشاهده مى شود که بسیارى از عقلا در بسیارى از موارد با کمال شعور و اختیار، اقدام به زیان خود نموده اند و بعد پشیمان شده اند و نیز شیطان ملعون با کمال شعور و اختیار، ترک نمود امر حق را و از سجده تمرد کرد.

پاورقی

۱- اعراف/ ۱۷۲٫

۲- رعد/۳۹٫